جدول جو
جدول جو

معنی چشمه غریب - جستجوی لغت در جدول جو

چشمه غریب
(چَ مَ غَ)
دهی است از دهستان شهاباد بخش حومه شهرستان بیرجند، واقع در 34 هزارگزی جنوب که دامنه و معتدل است و 5تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(غُ)
آبی است مر غنی را. (منتهی الارب). آب فراوانی است متعلق به قبیلۀ غنی و نزدیک جبله قرار دارد. (از معجم البلدان). در معجم البلدان همین شرح برای غزیه (به زاء معجمه) نیز آمده است
لغت نامه دهخدا
(غَ ری یا)
آبی است نزدیک اجا. (منتهی الارب). آبی است نزدیک اجا که یکی از دو کوه طی می باشد. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(عُ ذَ بَ)
آبی است مر بنی تمیم را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ سَ)
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’از قرای درۀ دینور و در سمت چپ دره واقع است’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 235)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ مَ زَرْ ری)
مؤلف مرات البلدان نویسد: ’آبادیی است از مزارع ناحیۀ طبس مسینا که قدیم النسق و بی سکنه است’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 233)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
چشمۀ چشمه حبیب، یکی از چشمه های رود سلطانیه است، و در آن جلگه بهترین آب از این چشمه جاری است. (مرآت البلدان ج 4 ص 233)
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ حَ)
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’یکی از چشمه های رود سلطانیه است که در آن جلگه آب این چشمه از همه آبها بهتر و گواراتر است’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 233)
لغت نامه دهخدا
(قُ لَ / قَ لَ)
آبی است در نجد مر ربیعه را. (منتهی الارب). آبی است بنی ربیعه را. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(غُ وَ)
آبی است مربنی کلب را. (منتهی الارب). آبی است متعلق به ’کلب’ که در زمین سماوه میان عراق و شام قرار دارد، و بقولی آبی است میان عقبه و قاع در راه مکه که در آن برکه ای و قبه هایی است متعلق به ام جعفر، و به زبیدیه معروف است. (از معجم البلدان). رجوع به منتهی الارب شود
لغت نامه دهخدا
(غَ)
آبی است مر بنی سعد را. (منتهی الارب). جریر گوید:
یا صاحبی هل الصباح منیر
ام هل للوم عواذ لی تفتیر؟
انا نکلف بالغمیم حاجه
نهیا حمامه دونها و جفیر
لیت الزمان لنا یعود بیسره
ان الیسیر بذالزمان عسیر.
(از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(غُ رَ)
آبی است نزدیک غریف، در وادیی به نام تسریر. ابوزیاد گوید: تسریر وادیی است و درآن آبی به نام غریفه و کوهی به نام غریف است، عمود... زمینی است در حمی متعلق به غنی بن اعصر. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(غَ)
الغدیر، آبی است متعلق به بنی جعفر بن کلاب. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(غَ)
آبی است در بن کوه ابی قبیس (در مکه) که گازران در آن جامه شویند. (منتهی الارب). آبی است که در بن کوه ابی قبیس روان بوده است. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(غَ)
شاه غریب، میرزا) از نبائر سلطان حسین میرزا و شاعر بود. و به جودت ذهن وحدت طبع به تلاش مضامین غریب طریقۀ ندرت می پیمود:
نی غبارست که از دامن صحرا برخاست
که زمین هم به تماشای تو از جا برخاست.
#
بازم بلای دل غم آن ماه پاره شد
ای وای بر مریض که مرضش دوباره شد.
(صبح گلشن ص 299).
آذر در آتشکده ذیل ’آهی’ گوید: آهی (متوفی به سال 922 هجری قمری). از امرای جغتائی است و در خدمت شاه غریب میرزا ولد سلطان حسین میرزا بایقرا شرف منادمت داشتند. (آتشکدۀ آذر چ شهیدی ص 11). نیز در ذیل ضیائی آرد: این اشعار از قصیده ای است که در مدح شاه غریب میرزا در لغز شطرنج گفته:
ای دل کدام عرصه درین کشور آمده
کز خیل روم و زنگ در آن لشکر آمده
خیل غریب و قوم عجیبی که در مصاف
بی تیر و تیغ بر سر یکدیگر آمده
هریک دو اسبه رانده به جمع پیادگان
کایشان سپاه را بوغا رهبر آمده
با شاه خویشتن همه یکرنگ و یک جهت
خصم افکن سپه شکن و صفدر آمده
در معرکه ای که پشتی هم کرده جنگها
وآن جنگ اکثر از پی سیم و زر آمده
گه پردلان پیل تفان را شکسته شاخ
لیکن ز یک پیاده گهی مضطر آمده
سلطان عصر شاه غریب آنکه در بساط
هر گوشه صد چو شاه رخش چاکر آمده.
(ایضاً آتشکده ص 27).
رجوع به مجالس النفائس ص 128 و 101 و 154 و تاریخ حبیب السیر چ 1 تهران جزو3 از مجلد 3 ص 349 و قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا